❤خاطرات مرد کوچک❤

سلام عسل مامان دیروز مبینا خانم ، دختر زندایی مریم، هم به دنیا اومد. مصادف با 27 رمضان . تازه موقع افطار هم بوده. به مامان و باباش تبریک میگیم. عکسش رو هم بعد از اولین دیدار قول میدم برات بذارم. الان تو فامیل شما و ثنا خانم و مبینا متولد سال 91 هستین . اما مرد من از همشون بزرگتره!

سلام عزیز مامان اولین قدم برای مرد شدن رو دو سه روزی برداشتی!!!!! دستای کوچولوی سفیدتو از روز 17 خرداد تا حالا پیدا کردی و میکنی تو دهنت و یه صدایی راه می اندازی که بیا و ببین، تا حالا موفق نشدم که در این حالت ازت عکس بگیرم اگه گرفتم برات میذارم تا ببینی و کلی ذوق کنی الهی مامان فدای دستای کوچولوت بره عزیزم ...

سلام عزیزم اینا عکسا سفرت به شهر  بابا احمده. ماماعصمت زحمت کشید و  برای اولین بار شمارو قنداق کردن.       ...

  عزیزم امروز تو این عکسا منو بابا احمد اومدیم تو گل ازتون عکس بگیریم که تو سر کوچولوت یه خار رفت و کلی گریه کردی.       ...

سلام عسلم ماهگیت مبارک . بلاخره واکسن دوماهگیتو در تاریخ 1391/4/4 با کلی درد و گریه زدیم. الهی مامان قربونت بره که تحمل اشکاتو نداره   ...

سلام کوچولوی نازم ببخشید که چند وقته به وبلاگت سر نزدم. برات می نویسم که تو تاریخ یکشنبه  11/04/1391 شما رو به آتلیه بردیم و یه عکس خونوادگی گرفتیم. آخه میخواستم قبل از کچلی شما باشه!!! شما تو تاریخ 14/04/1391 صبح چهارشنبه قبل از نیمه شعبان موهاتو کوتاه کردی البته کوتاه که چه عرض کنم ...

این نرگس خانم دخترعموته که سه سال از شما بزرگتره، اونم خرگوششه که داده شما تا عکس بگیری ...

  ...

عزیز مامان داره تلاش میکنه اما دستاش خوشمزه ترن !!! ...

گل مامان شب نوزده رمضون سرمای بدی خورده ، ...